فیک خدمتکار قصر (پارت ۵)

_ شاید فقط توی این مورد مشترکیم

+ دقیقا

+ تو چرا باهاش ازدواج نکردی؟

_ خب من


ا/ت ویو

تا خواستم بگم یهو یه سرباز اومد

€ بانو کیم یعنی بانو ا/ت علیا حضرت گفتند همه‌ی یه خدمتکار ها به سالن تفریحات و اصلی علیا حضرت بیان

_ میدونید برای چی؟

€ فکر کنم برای خوشحالی علیا حضرت

_ چشم خودم میام لازم نیست با من بیاید خودم میدونم کجاست

بعد رفتن سرباز داشتم میرفتم به سالن اصلی که

+ ازم اجازه نگرفتی

_ چی؟

+ تو بدون من یا بدون اجازه من جایی نمیری

_ قربان برم؟

+ برو

_ چشم

_ مغرور (زیرلب)

+ چی؟

_ هیچی

رفتم

به علیا حضرت تعظیم کردم و رفتم جای صندلی که اسم من بود نشستم


پرش زمانی به موقعی که نوبت ا/ت میشه

& نوبت تو ئه

_ چی؟ چشم

رفتم اونجا باید یه آهنگ میخوندم

& حرفت چیه؟

_ آواز علیا حضرت

& بخون

یه آهنگ خوندم از خودم


کوک ویو


رفتم ببینم همایششون چجوری شانسم نوبت
ا/ت بود

+ اون دختره از خود راضی چی میخواد بخونه (زیرلب)

باورم نمیشه چه صدایی داشت بهشتی اصلا

باور نمیکردم خودش باشه بعد از

خوندنش همه ی خدمتکارا حمله کردن داشتن

میومدن بیرون رفتم اونور منتظر ا/ت
دیدگاه ها (۰)

اهنگ غریبه

فیک خدمتکار قصر (پارت ۶)

شادمهر شاید اگه از عشقش جدا نمیشد ما همچین اهنگای احساسی نداشتیم

🤣😂😅

پارت ۵۹ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۶ فیک مرز خون و عشق

🖤مافیای من🖤

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط